به گزارش مشرق، «کیهان» در سرمقاله شماره امروز خود به قلم جعفر بلوری نوشت:
جوانی است متولد فرانسه. ریشهاش احیانا با یک یا چند نسل فاصله به کشوری آسیایی یا آفریقایی بازمیگردد، اما بعد از چند دهه زندگی در غرب کاملا غربی شده است. وقتی میخواست برای سرنگونی دولت بشار اسد به سوریه برود، کسی مانع از سفرش به این کشور نشد. به «راحتی» رفت، سلاخی کرد و متدهای آدمکشی را خوب یاد گرفت. وحشی که شد به هر «سختی» که بود به زادگاهش اروپا برگشت.
جوانی است متولد فرانسه. ریشهاش احیانا با یک یا چند نسل فاصله به کشوری آسیایی یا آفریقایی بازمیگردد، اما بعد از چند دهه زندگی در غرب کاملا غربی شده است. وقتی میخواست برای سرنگونی دولت بشار اسد به سوریه برود، کسی مانع از سفرش به این کشور نشد. به «راحتی» رفت، سلاخی کرد و متدهای آدمکشی را خوب یاد گرفت. وحشی که شد به هر «سختی» که بود به زادگاهش اروپا برگشت.
حالا تبدیل شده به یک حیوان صفت متعصب خونخوار که مثل آب خوردن آدم میکشد، سر میبرد و به نوامیس تجاوز میکند. از او دلیل این همه قساوت را که حالا مهارتی هم در آن پیدا کرده اگر بپرسی، در لابهلای سخنان بیمغزش، تفکرات وهابی موج میزند: «هر کس مثل ما نباشد مهدورالدم است... همه مشرک و کافرند الا کسانی که مثل ما فکر میکنند، مثل ما لباس میپوشند و مثل ما زندگی میکنند... ما با کشتن طفلهای شیرخواره به آنها لطف میکنیم چون، مانع از بزرگ شدن آنها و تبدیل شدنشان به یک مشرک، کافر و مجوس و رافضی میشویم!»
این «خلاصه وضعیت» تروریستهای چشم آبی است که وقتی به سوریه یا عراق میرفتند، کسی مانع از رفتنشان نمیشد، چون قرار بود با قتل عام مردم و ثبت و انتشار تصاویر جنایاتش، آن هم به اسم اسلام، کاری را که استعمار طی صدها سال نتوانست با اسلام مظلوم بکند، طی چند سال به نتیجه برسانند و با سرنگونی مقاومتی که رهبری آن در دستان ایران است، اسرائیل را در حاشیه امن قرار دهند.
ورق اما چند ماهی است که برگشته. به برکت همت و هوشیاری مردم در عراق، سوریه، لیبی و افغانستان و به برکت بسیج مردمی و مدیریت سردار عزیز ایرانی حاج قاسم سلیمانی، پروژه متوهمانه خلافت هوا شده و دیگر همچون سابق از دریدن و بریدن در جریان اشغال این شهر آن استان در غرب آسیا و آفریقا خبری نیست. در عراق فقط یک موصل در دست داعش باقی مانده و در سوریه نیز با آزادسازی حلب، کار تکفیریها تمام است.(انشاءالله). اینکه مدتی است حرامیهای تکفیری، فقط روی حملات انتحاری و کشتار مردم متمرکز شدهاند یعنی «تغییر شرایط» آنها را مجبور به «تغییر تاکتیک» کرده است.
اما تمرکز روی حملات انتحاری-مانند آنچه اخیرا در بازار بغداد رخ داد و با قتل عام 300 غیرنظامی خونینترین انفجار تروریستی تاریخ عراق را رقم زد- تنها بخش این تغییرِ راهبرد نیست. کوچ داعش از غرب آسیا به قلب اروپا بخش اصلی این تغییرات است. داعش امروز درست مثل جولانی که در عراق و سوریه میداد در پاریس، نیس، نورماندی، بروکسل، مونیخ، اوهایو و... جولان میدهد.
حرامیهای بازگشته از عراق و سوریه عطش سیری ناپذیری برای کشتن دارند. گویا قتلعام صدها هزار انسان بیگناه در غرب آسیا و آفریقا عطش کشتن را در آنها خاموش نکرده است. داعش میگوید تا این لحظه 200 نفر را در پاریس، 84 نفر را در نیس، 54 نفر را در اورلاندو، 40 نفر را در بروکسل، 14 نفر را در سن برناردینو، 3 نفر را در نورماندی و 2 نفر را هم در سیدنی کشته و در دو شهر آلمانی آنسباخ و وورتسبورگ نیز به ترتیب 23 و 14 نفر را زخمی کرده است. این حملات به شکل انتحاری، انفجاری، تیراندازی بیهدف، حمله با ساتور، قمه و چاقو صورت گرفته است. درست مثل عراق و سوریه... داعش گفته حملات ادامه خواهند داشت...
حملات تروریستی حالا در کشورهای غربی آنقدر زیاد شده که دیگر کسی از شنیدن خبر این حملات تعجب نکند. درست مثل سوریه و عراق. خبر وقوع حملات تروریستی در آمریکا و اروپا هم رفته رفته در حال تبدیل شدن به یک خبر عادی است؛ طوری که مثلا اگر در حملهای کمتر از 10 نفر کشته شوند، خبر زیاد مهمی محسوب نمیشود. درست مثل عراق و سوریه.
تصاویر حملات تروریستها به مردم بیگناه اروپا را که نگاه کنی، از رفتار پر از وحشت مردم، به اضطراب و وحشت حاکم بر جسم و روحشان میتوانی پی ببری. مردم با شنیدن صدای یک گلوله یا چیزی شبیه به انفجار تعجب نمیکنند و منتظر هم نمیمانند. پا به فرار میگذارند و به دنبال جای امنی میگردند تا پناه بگیرند، چرا که هر لحظه احتمال وقوع حملهای تروریستی را میدهند... درست مثل مردم عراق و سوریه!
ماجرای تروریستهای تکفیری اما به همین جا ختم نمیشود. آنها امروز در اروپای مدرن سرمیبرند. درست مثل ...
روز سهشنبه گذشته بود که خبر رسید، جوان 19 سالهای به کمک دوستانش در شهر «سنت آتین دورووره» فرانسه و داخل کلیسای نورماندی(منطقهای واقع در 125 کیلومتری شمال غربی پاریس) حین گروگانگیری، سر کشیش نگونبخت را گوشتاگوش برید در حالی که فریاد زد: «من یک داعشی هستم».
این خبر اما برخلاف حملات قبلی که در غرب شده بود، خبر عادی نبود. نکتهای که این خبر را-به رغم کم بودن تعداد تلفات حادثه- خبر مهمی کرد این بود که، داعش در این حادثه، به قول روزنامه دیلی میل، اقدام به سلاخی قربانی خود کرده بود. کاری که قطعا هیچ مقام غربی طی 5 سال گذشته که از هیچ کمکی - تاکید میشود هیچ کمکی- به تروریستهای تکفیری دریغ نکردهاند، در مخیلهشان هم نمیگنجید.
وقتی گزارش رویترز مبنی بر اینکه «تروریستها مراکز اطلاعاتی غرب را به چالش کشیدهاند» را میخوانیم و آن را در کنار اظهارات مکرر مقامات رسمی اروپا مبنی بر این که« صدها تروریست بازگشته از عراق و سوریه در کشورهای مختلف اروپایی حضور دارند و در حال طراحی حملهاند» کنار هم قرار میدهیم و بلافاصله میشنویم که دولت انگلیس میگوید، قطعا حملات مشابهی را در انگلیس هم شاهد خواهیم بود، متاسفانه نتیجه این میشود که، باید منتظر حملات وحشیانه دیگری در اروپا بود. غرب امروز درست مثل عراق و سوریه دیگر، بحرانش فقط اقتصادی نیست، امنیتی است.
این تازه آغاز کار است. خدا میداند ریشهکن کردن چنین جانوران زبان نفهمی چقدر زمان و هزینه برای غرب خواهد تراشید. مسئلهای که رهبر انقلاب حدود 3 سال قبل و زمانی که اصلا خبری از اینگونه حملات تروریستی در غرب نبود، درباره آن بارها هشدار دادند: «در آیندهای نه چندان دور این گروهها بلای جان همان کشورهای حامی خواهند شد و درنهایت مجبور خواهند بود که با هزینه زیاد، آنها را از بین ببرند.» (12 خرداد 1393 دیدار با امیر کویت)
غرب همچنین در مواجهه با این بحران خودساخته، نمیتواند همچون گذشته موضوع را مدیریت کرده و با هدایت آن به سمت اسلامهراسی، تهدید را به فرصت بدل نماید.
هرگونه تلاشی جز مقابله جدی و واقعی با همه جریانهای تروریستی تکفیری، نتیجه عکس خواهد داد و این تهدید را به تهدید بزرگتری تبدیل خواهد کرد. افزایش 8 برابری حملات نژادپرستانه در کشور آلمان، یکی از نتایج همین سیاست غلط غرب در مواجهه با بحران ناامنی است. تلاش برای بهرهبرداری سیاسی از حملات تروریستی در جهت گسترش اسلام هراسی از این به بعد نتیجه عکس خواهد داد و بحران را پیچیدهتر و ناامنیها را نیز بیشتر خواهد کرد.
راه حل اما در بمباران منبج یا لشکرکشی به لیبی و عراق هم نیست. غرب اگر در امور این کشورها دخالت نکند، بزرگترین کمک را به آنها کرده است. همین بسیج مردمی و نیروهای نظامی که کشورها در اختیار دارند برای شکست تکفیریهای باقی مانده کفایت میکند.
غرب برای دور کردن این خطر از خود، میبایست اول از خود شروع کند. تروریست، خوب و بد و سیاه و سفید ندارد و همه تروریستها سیاهند. چاره کار قطع حمایتها و کمکها از همه تروریستهاست. تروریست با انتخاب عناوین جذاب مثل «دوستان سوریه» یا« ارتش آزاد» هم خوب نخواهند شد. آن کودک 11 ساله و بیمار فلسطینی را که التماس میکرد، حداقل به جای بریدن سرش، با گلوله جانش را بگیرند، همین تروریستهای خوب سر بریدند.
غرب در مرحله بعد باید سراغ متحدین مرتجع خود برود. افزایش فشارها به آلسعود و آلثانی و دیگر آلها میتواند در تضعیف بیشتر این تکفیریها موثر باشد. جمع آوری مدارس مروج تفکرات تکفیری اقدام دیگری است که میتواند جلوی بازتولید تروریستهای تکفیری را بگیرد. آگاهی دادن به جوانان خداجو و تشنه معرفت در سرتاسر جهان از جمله غرب نیز میتواند در این امر نقش ویژه و برجستهای داشته باشد، همان اقدام خداپسندانهای که رهبر معظم انقلاب با ارسال نامه خطاب به جوانان اروپایی بر آن تاکید ورزیدند.
و اما داعش اصولا برای ماندن ساخته نشده است، لذا دیر یا زود از بین خواهد رفت. هدف اصلی از راه انداختن غائله داعش، ایجاد حاشیه امن برای رژیم صهیونیستی بود. بنابر این تا وقتی رژیم صهیونیستی هست، بحرانهایی مثل داعش باز هم تولید شده و باز هم به غرب سرایت خواهند کرد. راه نجات کشورهای غربی هم درست مثل عراق و سوریه، نابودی اسرائیل است.